هنرمندی که عاشق کارش بود
تاریخ انتشار: ۱۵ مهر ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۳۳۱۷۱۸۱
علی گلستانه، هنرمند نقاشی که ۱۴ مهرماه به دلیل اثرات ناشی از ابتلا به کرونا از دنیا رفت عاشق کارش بود و نقاشی را فراتر از یک وظیفه میدانست.
به گزارش ایسنا، علیاکبر حسنی حسینی، معروف به علی گلستانه در سال ۱۳۱۹ در شهر تهران متولد شد. این هنرمند که دارای مدرک کارشناسی رشته نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای تهران در سال ۱۳۵۱ بود، نقاش پرکاری محسوب میشد که آثار طبیعت او از شهرت قابل توجهی برخوردار هستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گلستانه هنرمندی بود که با تکیه بر تکنیکهای متفاوت و به چالش کشیدن مفهوم سبک در آثارش تقریبا به هیچ مرزی پایبندی نشان نمیداد و از این جهت جایگاه متفاوتی داشت. لیلی گلستان، مترجم و نگارخانهدار درباره سبک این هنرمند در خلق تابلوهای نقاشی به ایسنا میگوید: « سبک او به هر حال یکجور رئالیسم و یا فیگوراتیو بود.»
ریشه آموزش نقاشی و دوستی با آیدین آغداشلو
گلستانه آموزش نقاشی را در نوجوانی نزد علیاصغر پتگر آغاز کرد. این هنرمند زمانی که برای تحصیلات مقدماتی به دبیرستان جم قلهک رفت، با آیدین آغداشلو و عباس کیارستمی همکلاس شد و پس از اخذ مدرک دیپلم، همراه آن دو به دانشکده هنرهای زیبای تهران راه پیدا کرد. این هنرمند آموزش در محیط دانشگاه را ابتدا زیر نظر علیمحمد حیدریان آغاز کرد و در نهایت پس از تغییر سیستم آموزشی دانشکده هنرهای زیبا به همراه آیدین آغداشلو به کارگاه بهجت صدر رفت و در آنجا آموختن را ادامه داد.
سبک گلستانه
هر هنرمندی سبکی را به منظور خلق آثار هنری به خود اختصاص داده است. سبک علی گلستانه اما متخصصانی را که به بررسیهای تابلوهای نقاشی او نشستهاند کمی سردرگم کرده است. چراکه از طرفی پایبندی به سبک خاصی در آثار او دیده نمیشود اما از طرف دیگر رنگ و بوی سبک برخی از استادان این هنرمند از جمله علیمحمد حیدریان در آثارش دیده میشود.
دوستی با لیلی گلستان و تجربه نمایشگاههای انفرادی
لیلی گلستان سالها پیش در مقام خبرنگار با علی گلستانه مصاحبهای انجام داد که نهایتا این مصاحبه سرآغاز دوستی و برگزاری نمایشگاه در گالری لیلی گلستان شد. گلستان درباره چگونگی آغاز این دوستی به ایسنا میگوید: «او تازه از انگلستان بازگشته بود و من هم برای چند روزنامه صبح تهران مطالب هنری مینوشتم و یا مصاحبه با اهالی فرهنگ و هنر انجام میدادم. او در گالری شهر که گالری نوپایی بود نمایشگاه داشت و من هم در کسوت خبرنگار با او مصاحبهای انجام دادم. بعد از آن مصاحبه با هم دوست شدیم و معاشرت میکردیم. بعد از انقلاب هم که من گالریدار شدم او چندینبار در گالریام نمایشگاههای بسیار موفقی داشت.»
از جمله نمایشگاههای انفرادی این هنرمند میتوان به نمایشگاههایش در گالری مریم فصیحی هرندی، گالری امکان، گالری هور و سایر موارد اشاره کرد.
مهمترین دغدغه زندگی گلستانه چه بود؟
علی گلستانه که به مدت ۱۰ روز در بخش آی سی یو بستری بود، در این مدت حمید شاهرخ یکی از دوستان نزدیکش را در کنار خود داشت. زمانی که از حمید شاهرخ درباره مهمترین دغدغه ۱۰ روز آخر زندگی این هنرمند پرسیده میشود، او با اشاره به این نکته که به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی زیاد با او در ارتباط نبوده است، درباره مهمترین دغدغه زندگی این هنرمند میگوید: «ایشان واقعا عاشق کارشان بودند و حداقل روزی شش تا هفت ساعت نقاشی میکردند و بسیار فعال بودند.»
نقاشی به عنوان مهمترین دغدغه زندگی علی گلستانه شناخته میشود. این هنرمند در گفتوگو با لیلی گلستانه ضمن اشاره به اینکه نقاشی را فراتر از یک وظیفه میداند، میگوید: «وظیفهای دارم در قبال خودم. که هیچ کار دیگری نباید انجام بدهم بهجز کاری که دلم میخواهد و بلدم پس این بالاتر از وظیفه است.»
انتهای پبام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: علی گلستانه درگذشت علی گلستانه درگذشت مهم ترین دغدغه لیلی گلستان علی گلستانه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۳۳۱۷۱۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
امروز با جامی: قتل عاشق بهانه افتاده ست
زآهم آتش به خانه افتاده ست وز دل این یک زبانه افتاده ست اشکم ازخانه بس که بیرون ریخت رخنه در آستانه افتاده ست ازدو چشمت که شوخ و فتنه گرند فتنه ها در زمانه افتاده ست قصد تو آزمودن تیغ است قتل عاشق بهانه افتاده ست زان میان در کمر نشانی نیست سخنی درمیانه افتاده ست نیست آن شاخ گل که بلبل را شعله درآشیانه افتاده ست جامی از باده صبوح بماند بس که مست شبانه افتاده ست کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: امروز با سعدی: دست در خون عاشقان داری امروز با جامی: حریفان بادهها خوردند و رفتند امروز با جامی: پدری با پسری گفت به قهر